دلنوشته های یه عاشق
به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم ازمطالب لذت ببرید برای شادی روح شهدا صلوات..

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های من و آدرس ebrahim4369.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






جیمی نت جیمی نت

آمار مطالب

کل مطالب : 44
کل نظرات : 92

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 5
باردید دیروز : 4
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 1071
بازدید سال : 2871
بازدید کلی : 31018
برونسی ومنور

بعدازیک عملیات ایذایی وقتی قصد برگشت به خط خودی داشتیم راه را گم کردیم.

شهید برونسی ازطریق بیسیم با خط تماس گرفت.وضعیت را برایشان توضیح داد.

گفتند:برایتان منورمیزنیم وموقعیت خودمان را اعلام میکنیم.

آسمان را نگاه کردیم دیدیم درچهار جهت ما منور روشن شد..

متوجه شدیم...

 

تعداد بازدید از این مطلب: 1491
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


یاحسین

تک تیراندازمان را صدا زدم.

با دست سنگر را نشانش دادم گفتم : آنجاست آن عراقی را بزن.

اسلحه اش را برداشت...با دوربین اسلحه اش نگاه کرد.

نشانه گرفت .نفسش را حبس کرد...

انگش اشاره اش را گذاشت روی ماشه..

یکدفعه دیدم انگشتش را برداشت.

چند لحضه بعد دوباره نشانه گرفت و شلیک کرد.

گفتم چرا دفعه اول نزدی؟

گفت: داشت آب می خورد...

 

تعداد بازدید از این مطلب: 1548
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


شربت صلواتی

دو تا بچه یک غولی را همراه خودشان آورده بودند و های های می‌خندیدند.

گفتم: «این کیه؟»

گفتند: «عراقی!»

گفتم: «چطوری اسیرش کردید.»

باز می‌خندیدند!

گفتند: «از شب عملیات پنهان شده بوده. تشنگی فشار آورده و با لباس بسیجی‌های خودمان آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته؛ بعد پول داده بود! این‌طوری لو رفت...» هنوز می‌خندیدند.

تعداد بازدید از این مطلب: 1505
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


محمودکاوه

زماني كه قرار بود پاكسازي شهر مهاباد صورت بگيرد كاوه در عمليات قبل مجروح شده بود

و در اروميّه بستري بود آقاي قمي علاوه بر فرماندهي پادگان جانشيني كاوه را نيز به عهده داشتند .

در اولين مرحله عمليات كمين خورديم و چون عمليات لو رفته بود به پادگان پيرانشهر بازگشتيم ،

صبح از پاسگاه ارتش تماس گرفته و گفتند كموله و دمكرات به داخل شهر حمله كرده اند و پايگاه ارتش در خطر است

همان موقع كاوه با حالت مجروحيّت با هلي كوپتر به پادگان آمد

وقتي گزارش منطقه را به وي داد و درخواست چاره كرد كاوه گفت :

نيروها را عقب نشيني بدهيد ما هم از پادگان تيپ عقب نشيني كرديم

و توپخانه كموله و دمكرات را زير آتش گرفت بطوريكه به طرف بيرون شهر عقب نشيني كردند

و سپس پاسگاه آنان را زير آتش خود گرفت كه دشمن تعداد بسيار زيادي كشته و اسير داد

و به اين صورت مهاباد كاملاً به تصرف نيروهاي خودي در آمد

تعداد بازدید از این مطلب: 1366
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود